فرامرز توفیقی، فعال کارگری در ارتباط با سهم درمان در سبد معاش کارگران میگوید: سهم درمان در سبد معیشت خانوارهای کارگری بین ۹.۱ درصد تا ۱۰ درصد است؛ گرچه سهم عددی و هزینهایِ این مولفه حداکثر ۱۰ درصد است اما سهم ارزشی و اولویتی آن بسیار بالاتر است. دقیقاً مثل این میماند که بگوییم سهم قلب از وزنِ ۸۰ یا ۹۰ کیلویی بدن انسان فقط ۳۰۰ گرم است اما آیا بدون قلب میشود زنده ماند؟ خیر، در حالیکه بدون تودههای عضلانی و چربی و حتی بدون یک دست یا یک پا میشود زندگی کرد.
او اضافه کرد: به همین ترتیب، سهم واقعی درمان بسیار بالاتر از این ده درصد است چراکه بدون درمانِ باکیفیت و مورد نیاز، خانوادهی کارگری مضمحل میشود و دیگر خانوادهای باقی نمیماند که در مورد سبد هزینهای آن صحبت کنیم.
روی آوردن کارگران به خود درمانی یا نسخههای خانوادگی
توفیقی در ادامه با تاکید بر اینکه «درمان از ضروریات اصلی زندگیست و نمیتوان با عدد و درصد میزان اهمیت آن را نشان داد» میگوید: بحث درمان به خصوص در خانوادههای کمدرآمد و کارگری پیچیدهتر از آن است که در مورد سهمبخشی و درصد آن صحبت کنیم و آن را ده درصد هزینههای زندگی در نظر بگیریم.
وی با بیان اینکه در سالهای اخیر به دلیل پایین آمدن قدرت خرید کارگران و عدم تواناییِ خرید مواد غذایی باکیفیت، بیماریهای متابولیکی و مزمن در طبقهی مزدبگیر کشور افزایش یافته؛ میافزاید: این بیماریها سهم درمان در سبد معیشت خانوارهای کارگری را بالاتر برده؛ بدیهیست وقتی تغذیه سالم نباشد و نشاسته جای پروتئینهای و ویتامینهای لازم سفرهها را بگیرد، بیماری به سراغ افراد میآید و هزینههای درمان بالا میرود.
به گفتهی این فعال کارگری، اما کارگران برای جبران افزایش سهم درمان و هزینههای مازادی که به زندگیشان تحمیل شده، گاهی چارهای ندارند جز اینکه به راهکارهای غیرمناسبی مثل خود-درمانی روی بیاورد.
توفیقی در ادامه میگوید: گاه میبینیم وقتی کارگر یا یک عضو خانواده کارگری بیمار میشود، از رفتن پیش پزشک و گرفتن نسخه پزشکی خودداری میکند، بلکه راساً به داروخانه مراجعه و سعی میکند از داروهای بدون نسخهای که بیشتر جنبهای مسکن و آرامبخش دارند، استفاده کشود. در واقع به جای چاره درد به تسکین درد روی آوردهاند و البته هیچ چاره دیگری هم ندارند.
ناکارآمدیِ بیمه پایه و تکمیلی
او با انتقاد از بیمه پایه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی که تنها فایدهی آن ایجاد هزینه سربار برای خانوارهای کارگران شاغل و بازنشستهی کشور است، اضافه میکند: بیمه پایه کارگری، علیرغم آرمانهای تشکیل سازمان تامین اجتماعی و قوانین و میثاقنامههای موجود، کارکردی ندارد؛ این سازمان که قرار بوده یک بنگاه بینالنسلی در خدمت کارگران باشد به یک نهاد دولتی بدل شده است؛ سازمان تامین اجتماعی تا این لحظه نتوانسته فکری برای ارائه درمان رایگان کند؛ سادهترین خدمات درمانی جزو لیست درمان پایه تامین اجتماعی نیست و کارگر باید برای صفر تا صد درمان پول بپردازد.
به اعتقاد توفیقی، بیمه تکمیلی نیز کارایی چندانی ندارد و علیرغم هزینههای گزافی که به خانوادهها تحمیل میکند، در بسیاری از موارد از ارائه خدمات رایگان و باکیفیت به کارگران و بازنشستگان خودداری میکند.
این فعال کارگری میگوید: با در نظر گرفتن همه اینها، کارگر ترجیح میدهد به خود درمانی روی بیاورد یا از شیوههای درمان سنتی و خانوادگی استفاده کند. این وسط مشخص نیست تکلیف قانون اساسی چه میشود و چرا الزامات روشن آن برای ارائه درمان رایگان به همه شهروندان از جمله کمدرآمدها و کارگران دهههاست بر زمین مانده و اعتنایی به این بایدها نمیشود.
نظر شما